پسرم هدیه ای از جانب خدا

13 ماهگی و دومین عید نوروز

پسرم دومین بهار زندگیت را با اتفاقات بدی که تمام دنیا رو تهدید می کرد شروع کردیم و متاسفانه عید نوروز را زمانی جشن گرفتیم که خیلی از مردم دنیا در غم از دست دادن عزیزانشون در اثر بیماری کرونا عزاداری می کردند. همچنان در خانه بودیم و جز مامان صدیقه و عمه بهناز با کسی در ارتباط نبودیم ضد عفونی و رعایت فاصله اجتماعی همچنان ادامه داشت و بیشتر مردم در قرنطینه خانگی به سر می بردند و ما حتی امسال به نطنز هم نرفتیم و کل نوروز و حتی 13 به در را هم در خانه ماندیم خیلی سخت بود و خسته کننده ولی چاره ای نبود به خاطر سلامتی تو کوچولوی نازم مجبور بودیم تحمل کنیم آخه من اصلا دوست نداشتم تو و خواهرت مریض بشین و درد بکشین باید ازتون به خوبی مراقبت می...
25 فروردين 1399
1